می دانیم که شروع روز دانش آموزان با یک برنامه صبحگاهی مناسب علاوه بر پرورش روح معنوی دانش آموزان، در بالا بردن سطح آموزشی آن ها از لحاظ یادگیری تاثیرگذار است.
به عنوان مثال اگر معلم پرورشی مدرسه بتواند هر هفته یک کلاس را برای برگزاری برنامه های صبحگاه مدرسه انتخاب و هدایت نماید:
یکی از کارهایی که در اکثر مدارس کشور عزیزمان انجام می شود، خواندن آیاتی از قرآن مجید می باشد، در این زمینه چنان چه دانش آموزان بتوانند علاوه بر شنیدن آیات، با مفاهیم متعالی این معجزه الهی آشنا شوند، بی شک به هدف والای نزول وحی رهنمون گشته ایم.
در این راستا، مرکز یادگیری جهت غنی سازی برنامه های صبحگاه مدارس، به بررسی و تفسیر برخی از آیات قرآن پرداخته است. در این قسمت سعی شده، تفسیر به زبان ساده و قابل درک برای دانش آموزان ارائه گردد.
در این مقاله آیات ، مورد بررسی قرار می گیرد...
آیات 6تا 9 سورة انعام (صفحة 151)، مربوطه توسط یکی از دانش آموزان قرائت شود.
کلمة اعراف بهمعنای منطقة مرتفع و بلندی است حدّ فاصل دو قطب خوشبختی و بدبختی، یعنی بهشت و دوزخ.
نام اعراف برای اینسوره، به مناسبت بحثی استکه در مورد این منطقه و اصحاب آن در اینسوره مطرح شدهاست.
از امام صادق(ع) نقل شده که تلاوت و عمل به آیات اینسوره را فراموش نکنید. زیرا این آیات، در روز رستاخیز در پیشگاه خداوند برای کسانی که آن ها را خواندهاند، گواهی میدهند.
نکتهای که از اینروایت به خوبی استفاده میشود، ایناست که احادیثی که دربارة فضیلت سورهها آمدهاند، به اینمعنا نیستند که تنها، خواندن اینسورهها، دارای آن همه نتایج و پاداشهای بزرگ است، بلکه آن چه که به اینخواندن، ارزش نهایی میبخشد، همان ایمان به مفاهیم آن ها و سپس عملکردن بهآن است.
بهعلاوه، اصولاً قرآن،کتاب عقیده و عمل است، و خواندن، مقدّمهی عقیده و عمل محسوب میشود.
بههرحال، از آن جا که سورة اعراف از سورههای مکّی است، تمام مشخّصات یک سورة مکّی درآن منعکس است. لذا میبینیم از یازده آیه آغازین اینسوره( صفحة 151 )، پس از اشارة کوتاه و محکمی به مسألة خداشناسی، در آیات 6 تا 9 ، سخن از معاد به میانآمدهاستکه ما از میان اینآیات، بهآیة 6 میپردازیم.
اینآیه میفرماید:
«فَلَنَسئَلَنَّ الَّذینَ أرسِلَ إلَیهِم وَ لَنَسئَلَنَّ المُرسَلین»؛
«بهطور قطع، هم ازکسانیکه پیامبران به سوی آن ها فرستاده شدند، در روز قیامت سؤال میکنیم و هم از خود پیامبرانشان».
همانطور که میدانیم، در دستور زبان عربی ترکیب «لـ» (در ابتدای کلمه) و «ن» (در انتهای کلمه) و فعل مضارع(= نَسئَل)، قطعیّت و حتمیّت سؤال و پرسش را نشان می دهد پس این گونه باید ترجمه کردکه:
«ما بهطور حتم، هم مردم و هم رسولان را مورد پرسش قرار میدهیم»
که رسولان چگونه پیام ما را به مردم رساندند و مردم چگونه با آن ها مواجه گشتند و اکنون که روز حساب و جزاست، چه همراه آوردهاند.
آن چه که اساسکار است و باید نسبت به آن، توجّه کامل داشت، همانمسألة ورود به روز جزاست و رودررو شدن با خدا ؛
إنّا لله وَ إنّا إلَیهِ راجِعون.
ما چنین مسافرتی را در پیش داریم که باید دلبستگی به خدا و دل کندن از غیر خدا را بهعنوان ارمغان سفر همراه خود ببریم چرا که «بهطور مسلّم، مورد پرسش قرار خواهیمگرفت»؛
«فَلَنَسئَلَنَّ الَّذینَ أرسِلَ إلَیهِم وَ لَنَسئَلَنَّ المُرسَلین».
حق تعالی خلق را گوید به حشر ارمغان کو از بـرای روز نشـر
جِئتُمونـــا و فُــــرادی بینــــوا هم بدانسان که خَلَقناکُم کَذا
به ما میگویند: آیا همانطور که از مادر لخت و عریان به دنیا آمدید، اینجا هم به همانگونه بی توشه و دست خالی آمدید؟
با این که من به شما در دنیا عقل و اراده و اختیار داده بودم و مشعل فروزان وحی، سر راهتان روشن بو دتا راه کسب سرمایة حیات ابدی را بیهرگونه انحرافی بپیمایید و با دست پر و مجهّز به در اینعالَم بر من وارد شوید!
هین چه آوردید دستاویز را ارمغـــــــان روز رستاخیـــــــز را
بر در یاران تهیدستآمدن هست بیگندم سوی طاحون شدن
یـا امیـد بازگشتنتــان نبــود وعـــدة امـــروز باطلتـــان نمـــود
معلوم میشود شما هیچ ایمان و اعتقادی به مسألة معاد و بازگشت به روز حساب و جزا نداشتهاید که این چنین در دنیا خود را رها کرده و بیپروا از هرگونه حساب و کتابی زندگی کردهاید!
حال، ای مدّعیان ایمان به روز حساب و جزا، اندکی به خود بیاییم و با خود به اندیشه بنشینیم که: نکند پشت پرده این ادّعای ایمان، دیوِ بیایمانی خفته باشد و ما بر اثر دل بستن به لذت های دنیا، از بی ایمانی خویش آگاه نباشیم و خود را مؤمنِ تمامعیار پنداریم! و گرنه، چگونه ممکن است انسان عاقلِ مؤمن به قرآن، اینندای تکان دهندة قرآن را بشنود که:
یَومَ تَجِدُکُلُّ نَفسٍ ما عَمِلَت مِن خَیرٍ مُحضَرا وَ ما عَمِلَت مِن سوء؛
روزی در پیش استکه هرکس اعمال خود را چه نیک و چه بد، در کنار خویش مییابد!
آری؛ این ندا را بشنود و آن گاه، با بیپروایی تمام، به زندگیآلودة خویش ادامه دهد و هیچ باکی از عذابهای موعود خدا نداشتهباشد؟
پس میگوییم: این چنین مدّعی ایمانی، یا عاقل نیست و دیوانه است، یا دروغ میگوید و ایمان و اعتقادی به معاد و روز جزا ندارد.
وگرنه، ممکن نیستا نسان عاقل، خود را از روی عمد و اراده و اختیار، به آتش بیفکند که خدا با لحنی تعجّبآمیز میفرماید:
فَماأصبَرَهُم عَلَی النّار؛
اینان چه صبری برآتش دارند که خود را بهآتش سوزان جهنّم میافکنند!
اخذ: تبیان